امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خود به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خویشتن، توسط خود

فونتیک فارسی

khod
اسم سازه‌ی پیوندی
self-, ego-, auto-, being

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- خودکاری

- automation

- خودگرایی

- egoism, autotropism

- خودشناسی

- auto gnosis
توسط خود

فونتیک فارسی

khod
ضمیر
own, -self

- خودم در را باز می‌کنم.

- I open the door myself.

- شما خودتان بهتر می‌دانید.

- You yourselves know better.
کلاه ایمنی

فونتیک فارسی

khood
اسم
helmet, crash helmet, hard hat

- پوشیدن خود هنگام موتورسواری الزامی است.

- It is mandatory to wear a crash helmet while riding a motorcycle.

- کودک برای پوشیدن خود جدیدش هیجان داشت.

- The child was excited to wear his new crash helmet.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خود

  1. مترادف:
    خویش خویشتن ذات نفس وجود
    متضاد:
    غیر
  1. مترادف:
    کلاه‌خود کلاه فلزی مغفر کلاه‌جنگی
    متضاد:
    زره سپر

ارجاع به لغت خود

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خود» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خود

لغات نزدیک خود

پیشنهاد بهبود معانی