امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خوردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

khordan
to eat , to drink, to take, to gnaw, to corrode, to wear away, to swallow, to fit

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خوردن

  1. مترادف:
    اکل بلعیدن تغذیه کردن تناول کردن صرف کردن میل کردن
  1. مترادف:
    جویدن
  1. مترادف:
    آشامیدن نوش کردن نوشیدن
  1. مترادف:
    تحلیل بردن
  1. مترادف:
    برباد دادن تلف کردن نابود کردن هدر دادن
  1. مترادف:
    بالا کشیدن سوء‌استفاده کردن واپس ندادن
  1. مترادف:
    سائیده شدن فرسوده‌شدن
  1. مترادف:
    اصا

ارجاع به لغت خوردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خوردن

لغات نزدیک خوردن

پیشنهاد بهبود معانی