امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خوش‌خط به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

متن خوانا

فونتیک فارسی

khoshkhat[t]
اسم
written nicely, clear handwriting, legible

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- او خوش‌خط می‌نویسد.

- He has a legible hand.

- قیمت‌ها باید خوش‌خط نوشته شوند.

- The price must be written nicely.
دارای خط خوب

فونتیک فارسی

khoshkhat[t]
اسم صفت
calligraphist, one who has a legible or beautiful handwriting, calligrapher

- معلم تحت تاثیر انشای خوش‌خط دانش‌آموز قرار گرفت.

- The teacher was impressed by the student's composition with a legible handwriting.

- خوش‌خط بودن همیشه باعث غرور او بوده است.

- Having legible handwriting has always been a point of pride for her.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خوش‌خط

  1. مترادف:
    خطاط خوش‌قلم خوشنویس
    متضاد:
    بدخط

ارجاع به لغت خوش‌خط

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوش‌خط» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خوش‌خط

لغات نزدیک خوش‌خط

پیشنهاد بهبود معانی