امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خویشاوند به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

khishaavand
relative, kinsman

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
زن
kinswoman
عامیانه cousin
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خویشاوند

  1. مترادف:
    خویش قریب قوم کس منسوب نزدیک نسیب وابسته
    متضاد:
    غریبه

ارجاع به لغت خویشاوند

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خویشاوند» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خویشاوند

لغات نزدیک خویشاوند

پیشنهاد بهبود معانی