با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خویشاوندان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فامیل

فونتیک فارسی

khishaavandaan
اسم جمع
family, relatives

- گاهی اوقات خویشاوندان وبال گردن می‌شوند.

- At times, relatives become encumbrances.

- او خویشاوندان خود را به منصب‌های بالاتر رساند.

- He exalted his own relatives to higher positions.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خویشاوندان

ارجاع به لغت خویشاوندان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خویشاوندان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خویشاوندان

لغات نزدیک خویشاوندان

پیشنهاد بهبود معانی