با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    خیار به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    گیاهی سبز و دراز و آبدار

    فونتیک فارسی

    khiyaar
    اسم
    cucumber

    - امسال محصول خیار خیلی عالی بوده است.

    - This year we are having a bumper crop of cucumbers.

    - خیار را معمولاً در سالاد مصرف می‌کنند.

    - Cucumbers are often used in salads.

    - خیار نوبر

    - new cucumbers
    اختیار

    فونتیک فارسی

    khiyaar
    اسم
    option

    - خیار حیوان

    - option of animals

    - خیار شرط

    - option of conditions
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد خیار

    1. صفت
    2. خیارزه، بالنگ
    3. اختیار
    4. صاحب اختیار، مخیر
    5. برگزیده، منتخب

    ارجاع به لغت خیار

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «خیار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خیار

    لغات نزدیک خیار

    پیشنهاد بهبود معانی