با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

دارو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

دوا، درمان

فونتیک فارسی

daaroo
اسم
medicine, drug, cure, medication, physic

- آن دارو مرا حسابی نشئه کرد.

- That medicine made me feel really dopey.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دارو

ارجاع به لغت دارو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دارو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دارو

پیشنهاد بهبود معانی