با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

داو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

نوبت بازی

فونتیک فارسی

daav
اسم
move, turn

- بچه‌ها برای تاب در زمین بازی داو می‌گرفتند.

- The children took turns on the swings at the playground.

- داو توست که چرخ را بچرخانی.

- It's your turn to spin the wheel.
(در قمار) پول کنارگذاشته‌شده برای برد و باخت

فونتیک فارسی

daav
اسم
(in gambling) stake

- او داو کمی برای مسابقه‌ی اسب‌دوانی گذاشت.

- She placed a small stake on the horse race.

- بازیکن پوکر با دقت داو بعدی‌اش را حساب کرد.

- The poker player carefully calculated his next stake.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت داو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «داو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/داو

لغات نزدیک داو

پیشنهاد بهبود معانی