با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

دخترعمه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فرزند مونث عمه

فونتیک فارسی

dokhtar 'amme
اسم
cousin, paternal aunt's cousin

- دخترعمه‌ام بهترین دوست و رازدار من است.

- My cousin is my closest friend and confidant.

- ماه آینده به دیدن دخترعمه‌ام در نیویورک می‌روم.

- I am going to visit my cousin in New York City next month.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دخترعمه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دخترعمه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دخترعمه

پیشنهاد بهبود معانی