امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

درآمیختن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

dar[']aamikhtan
marry, mingle, mix, incorporate, intermingle, intermix, scramble, temper, wind

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
مجازی interweave
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت درآمیختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درآمیختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/درآمیختن

لغات نزدیک درآمیختن

پیشنهاد بهبود معانی