با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

درد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بیماری، رنج، ناخوشی، عذاب

فونتیک فارسی

dard
اسم
pain, ache, agony, soreness, sting, torment, suffering, complaint, sore

- درد شکم

- abdominal pain

- دندانم درد می‌کند.

- My tooth aches.

- درد عظیم از دست دادن فرزند

- the agony of losing one's child

- از شدت درد شیون کشید.

- She screamed in agony.
عامیانه wrench
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد درد

ارجاع به لغت درد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/درد

پیشنهاد بهبود معانی