با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

درد دل کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

غم و درد خود را گفتن، خودمانی صحبت کردن

فونتیک فارسی

darde del kardan
فعل لازم
to chat, to unburden, to confabulate, to confide (in), to commune

- تلفنی درد دل کردن با مادربزرگم را دوست دارم.

- I love to chat with my grandmother on the phone.

- هر موقع که احساس خستگی می‌کنم، دوست دارم با دوستانم درد دل کنم.

- Whenever I feel lonely, I like to chat with my friends.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت درد دل کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درد دل کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/درد دل کردن

لغات نزدیک درد دل کردن

پیشنهاد بهبود معانی