دستورات به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فرمان‌ها، احکام، تجویزها

فونتیک فارسی

dastooraat
اسم جمع
injunctions, mandates, instructions, orders, pronouncements, sanctions, directions, prescriptions, fiats, charges, commands, directives, rule book orders, imperatives, prescripts, words

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- تمرد از دستورات افسر ارشد درست نیست.

- It is wrong to defy the orders of a superior officer.

- مأمور حفظ نظم دستورات قاضی را با دقت اجرا می‌کرد.

- The serjeant-at-arms executed the commands of the judge with precision.

- باید از دستورات من پیروی کنید!

- You must follow my instructions!
فرمول‌ها، قواعد، دستورالعمل‌ها

فونتیک فارسی

dastooraat
اسم جمع
rules, formulas, recipes, instructions

- دستورات بهداشتی

- hygienic rules

- برای غذاهای هندی، فقط این دستورات را دنبال کنید.

- For Indian food, just follow these recipes.
مجموعه قوانین و ضوابط حاکم بر ساختار واژه‌ها، جمله‌ها، واج‌ها و آواها و معناها در زبان

فونتیک فارسی

dastooraat
اسم جمع
زبان‌شناسی grammers

- نقش مترجم در ترجمه‌ی دستورات بسیار مهم است.

- The int's role is crucial in translating grammers.

- معلم دانش‌آموزان خود را با عناصر دستورات (زبان) آشنا می‌کند.

- The teacher initiates his pupils into the elements of grammers.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دستورات

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دستورات» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دستورات

لغات نزدیک دستورات

پیشنهاد بهبود معانی