امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

دمیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

damidan
to blow, to breathe upon(or into), to inflate, to appear (as thedawn)to sprout

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دمیدن

  1. مترادف:
    برآمدن سرزدن طلوع
  1. مترادف:
    وزیدن
  1. مترادف:
    رستن روییدن
  1. مترادف:
    باد کردن فوت کردن

ارجاع به لغت دمیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دمیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دمیدن

لغات نزدیک دمیدن

پیشنهاد بهبود معانی