با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

دهکده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

روستا

فونتیک فارسی

dehkade
اسم
small village, hamlet, village, settlement

- کشمکش میان آن دو لرد دهکده را دچار مصیبت کرد.

- Strife between the two Lords afflicted the village.

- سیل دهکده را نابود کرد.

- The flood played havoc with the village.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دهکده

ارجاع به لغت دهکده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دهکده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دهکده

پیشنهاد بهبود معانی