با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

دیوار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

جدار

فونتیک فارسی

divaar
اسم
wall, septum, partition, screen, enclosure

- توپ را به دیوار بزن.

- Throw the ball against the wall.

- زلزله موجب فرو ریختن دیوار شد.

- The earthquake caused the wall to crumble.

- از روی دیوار پریدن

- to leap a wall

- گلوله دیوار را سوراخ کرد.

- The bullet pierced the wall.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دیوار

ارجاع به لغت دیوار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دیوار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دیوار

لغات نزدیک دیوار

پیشنهاد بهبود معانی