با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

دیوانه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مجنون

فونتیک فارسی

divaane
اسم صفت
mad, raving, insane, maniac, lunatic, deranged, daft, demented, possessed, crackbrained, wild, distraught, loco, berserk, crackpot

- اختیار از دست دادن و از خود بی‌خود شدن، شوریده شدن، دیوانه شدن

- to go berserk

- مرگ پسرش او را دیوانه کرد.

- The death of his son drove him mad.

- این بچه‌ها دارند مرا دیوانه می‌کنند!

- These children are driving me insane!
حقوق non compos mentis
madwoman
عامیانه crackpot, crackers, loco, bonkers
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دیوانه

ارجاع به لغت دیوانه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دیوانه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دیوانه

پیشنهاد بهبود معانی