امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

راسخ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

استوار، ثابت، پابرجا

فونتیک فارسی

raasekh
صفت
unshakeable, unwavering,, upright, unfailing, firm, fixed, strong, decided, straight, invincible, indomitable

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- عقیده‌ی راسخ او به دموکراسی پارلمانی

- his firm belief in parliamentary democracy

- او به سرنوشت اعتقاد راسخ دارد.

- He is a firm believer in fate.

- اعتقاد راسخ

- an invincible conviction

- ایمان راسخ

- strong belief
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد راسخ

  1. مترادف:
    استوار پابرجا پایدار ثابت ثابت‌قدم
    متضاد:
    نااستوار

ارجاع به لغت راسخ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «راسخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/راسخ

لغات نزدیک راسخ

پیشنهاد بهبود معانی