با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

رضا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خشنودی، خرسندی، رضایت

فونتیک فارسی

rezaa
اسم
consent, quietism, resignation, accession, compliance, approval, agreement, acquiescence, pleasure, wish, assent, willingness, volition, conation, concord, inclination

- به غلط سکوتش را علامت رضا تصور کرد.

- He misinterpreted her silence as indicating agreement.

- ... غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای؟

- .. what remedy other than surrender and resignation?
نام مرد

فونتیک فارسی

rezaa
اسم خاص
masculine proper noun, Reza

- تصویری از دایی رضا به اندازه‌ی خودش

- a life-size picture of Uncle Reza

- از اینکه رضا پیشنهادم را بی‌درنگ رد کرد، دلخور شدم.

- Reza's a priori rejection of my proposal disappointed me.
خرسند، خشنود، راضی

فونتیک فارسی

rezaa
صفت
pleased, satisfied, contented

- دل رضای من

- my pleased heart

- او کاملا رضا نبود

- She was not wholly satisfied
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد رضا

ارجاع به لغت رضا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رضا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/رضا

لغات نزدیک رضا

پیشنهاد بهبود معانی