با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

رنگی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

رنگارنگ، دارای رنگ

فونتیک فارسی

rangi
صفت
colored, chromatic, paint-covered, technicolored, paint-smeared, colorful

- یک بخش کوتاه از فیلم رنگی

- a short length of colored film

- عکس رنگی باعث فروش روزنامه است.

- Colored pictures sell newspapers.

- سفره‌ی نوروز را با تخم‌مرغ‌های رنگی تزیین کردم.

- I decorated the Nowruz table with colorful eggs.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت رنگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رنگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/رنگی

لغات نزدیک رنگی

پیشنهاد بهبود معانی