روشنایی به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
نور
فونتیک فارسی
rõshanaayi
اسم
light, luminosity, ray, lambency, illumination, brilliance, brightness, lightness, incandescence, glow, lighting, shine, luster
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- رنگ و روشنایی صفحه‌‌ی نمایش کنترل‌پذیر است.
- The color and brightness of the screen are controllable.
- در تابستان روشنایی دو ساعت بیشتر است.
- In summertime there are two more hours of daylight.
مترادف و متضاد روشنایی
-
مترادف:روشنی فروغ نورمتضاد:تاریکی ظلمت
ارجاع به لغت روشنایی
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «روشنایی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/روشنایی
لغات نزدیک روشنایی
- - روشناختن
- - روشناختی
- - روشنایی
- - روشنایی روز
- - روشنایی لرزان