با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

رویت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دیدار، دیدن

فونتیک فارسی

ro'yat
اسم
seeing, sight, sighting, vision, inspection, detection, notice

- با رویت او، به نظر می‌رسید که کمی روشن شده است.

- Seeing him, she seemed to brighten a little.

- دور از رویت، دور از ذهن (از دل برود هرآن‌که از دیده برفت).

- Out of sight, out of mind.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد رویت

ارجاع به لغت رویت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رویت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/رویت

پیشنهاد بهبود معانی