امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

رویداد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

واقعه، رخداد

فونتیک فارسی

rooydaad
اسم
event, incident, occurrence, happening, occasion, episode, adventure, affair, circumstance, development

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- این رویداد در تاریخ وقایع نظامی بی‌سابقه است.

- This event is unprecedented in the annals of military history.

- رویداد عادی

- a common occurrence

- آن دو رویداد هم‌زمان بودند.

- Those two events were concurrent.

- پری رویداد را برایم شرح داد.

- Pari described the event to me.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد رویداد

  1. مترادف:
    اتفاق امر پیشامد رخداد عارضه قضیه ماجرا واقعه

ارجاع به لغت رویداد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رویداد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/رویداد

لغات نزدیک رویداد

پیشنهاد بهبود معانی