امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

زبونی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

zabooni
abjection, helplessness, humbleness, wretchedness

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زبونی

  1. مترادف:
    بیچارگی درماندگی عجز ناتوانی
  1. مترادف:
    خواری ذلت
  1. مترادف:
    پستی فرومایگی
  1. مترادف:
    ضعف

ارجاع به لغت زبونی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زبونی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زبونی

لغات نزدیک زبونی

پیشنهاد بهبود معانی