امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

زده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

zade
beaten, struck, smitten, stricken, cloyed, blase, hole

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
hole in a cloth
عامیانه fed
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زده

  1. مترادف:
    خورده ضربت‌دیده مصدوم مضروب
  1. مترادف:
    بی‌رغبت بی‌میل دلزده متنفر منزجر وازده
  1. مترادف:
    بیدخورده
  1. مترادف:
    بریده

ارجاع به لغت زده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زده

لغات نزدیک زده

پیشنهاد بهبود معانی