زشت به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
نازیبا، ناپسند، بدگل، بدریخت، کریه
فونتیک فارسی
zesht
صفت
ugly, unsightly, plain, disagreeable, homely, repulsive, graceless, unsavory, foul, grotesque, raffish, discreditable, reprehensible, outrageous, heinous, shocking, obscene, clumsy, indecent, improper, hideous, uncouth, grisly, deformed, inelegant, bad-looking, dumpy, ill-favored
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- برخی نقاش‌ها هرچه را که می‌کشند، زشت می‌کنند.
- Some painters deform every thing they paint.
- کلمات زشت به‌کار نبرید!
- Don't use foul language!
- یک بار دیگر استبداد سیمای زشت خود را نشان داد.
- once again, dictatorship showed its hideous visage.
سخن
مترادف و متضاد زشت
- بدریخت، بدشکل، بدمنظر، بدهیکل، بی‌ریخت، کریه، کریه‌المنظر ≠ قشنگ
- پچل، بد، سوء، مذموم
- ذمیمه، رکیک، سخیف، شنیع، فاحش، قبیح، مستهجن، مکروه
- ناپسند، نازیبا، نفرت‌انگیز، نکوهیده، ننگین
ارجاع به لغت زشت
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «زشت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زشت
لغات نزدیک زشت
- - زرین موی
- - زز کردن
- - زشت
- - زشت خواندن
- - زشت خوی