با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

زن‌عمو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

همسر عمو

فونتیک فارسی

zanamoo
اسم
wife of one's paternal uncle, aunt, aunty, auntie

- امروز با مامان و زن‌عمویم به خرید رفتیم.

- I went shopping with my mum and aunty today.

- زن‌عمو خواهرم را برای پیاده‌روی بیرون می‌برد.

- Aunty is taking my sister out for a walk.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت زن‌عمو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زن‌عمو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زن‌عمو

لغات نزدیک زن‌عمو

پیشنهاد بهبود معانی