امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

زهدان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

رحم

فونتیک فارسی

zehdaan
اسم
کالبدشناسی uterus, womb, matrix

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- پزشک زهدان او را معاینه کرد.

- The doctor examined her uterus.

- جراح زهدان زن را درآورد.

- The surgeon removed the woman's uterus.

- گردن زهدان

- the neck of the uterus
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زهدان

  1. مترادف:
    بچه‌دان بون پوگان تخمدان رحم

ارجاع به لغت زهدان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زهدان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زهدان

لغات نزدیک زهدان

پیشنهاد بهبود معانی