امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ساییدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

saay(')idan
to pulverize, to gring, to wear(away), to rasp, to rub hard

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ساییدن

  1. مترادف:
    سابیدن سودن
  1. مترادف:
    خرد کردن کوبیدن نرم کردن
  1. مترادف:
    سوهان زدن صیقلی کردن
  1. مترادف:
    زدودن
  1. مترادف:
    جلا دادن صیقل‌دادن
  1. مترادف:
    مالیدن

ارجاع به لغت ساییدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ساییدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ساییدن

لغات نزدیک ساییدن

پیشنهاد بهبود معانی