امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سر کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

معادل انگلیسی لغت:
to wear (as a kerchief), to put up, to start

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سر کردن

  1. مترادف:
    آغاز کردن آغازیدن شروع کردن سر دادن
  1. مترادف:
    سپری کردن گذراندن
  1. مترادف:
    به سر بردن
  1. مترادف:
    ساختن مدارا کردن سازش کردن مماشات کردن
  1. مترادف:
    زندگی کردن روزگار گذراندن
  1. مترادف:
    گذران کردن معیشت کردن
  1. مترادف:
    پوشیدن روی سر انداختن به سر کردن

ارجاع به لغت سر کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سر کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سر کردن

لغات نزدیک سر کردن

پیشنهاد بهبود معانی