امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سرد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

دارای دمای کم

فونتیک فارسی

sard
صفت
cold, chill, cool, chilly, frosty, unheated, wintry, heatless, nipping, icy, brumal, hyperborean

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

- او در هوای سرد سوزدار، لخت بیرون رفت.

- He went out naked in the bitter cold.

- باد سرد چشم‌های آن‌ها را تار کرد.

- The cold wind bleared their eyes.
(مجازی) بدون احساس و عاطفه

فونتیک فارسی

sard
صفت
unfriendly, cool, cool hearted, impersonal, tepid, standoffish, matter-of-fact, remote, distant, aloof

- ناگهان سرد و بی‌اعتنا شد.

- suddenly she became aloof.

- شخصیت سرد

- a cold personality
از نظر جنسی
sexless
fresh
frigid, snappy
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرد

  1. مترادف:
    بارد خنک یخ
    متضاد:
    گرم

ارجاع به لغت سرد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرد

لغات نزدیک سرد

پیشنهاد بهبود معانی