امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سردی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

sardi
coldness, refrigerant(food or drink), disaffection

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سردی

  1. مترادف:
    برودت سرما
    متضاد:
    گرما گرمی
  1. مترادف:
    بی‌علاقگی دلسردی سردمزاجی
  1. مترادف:
    بی‌روحی خشکی
  1. مترادف:
    بی‌اعتنایی بی‌توجهی

ارجاع به لغت سردی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سردی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سردی

لغات نزدیک سردی

پیشنهاد بهبود معانی