با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

سرند به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

غربال

فونتیک فارسی

sarand
اسم
riddle, screen, sieve, sifter

- زغال را سرند کردم و خاکه‌ی آن را جدا کردم.

- I riddled the charcoal and separated its dust.

- برای جدا کردن خاک از سنگ از سرند استفاده کردم.

- I used a riddle for separating earth from stone.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرند

ارجاع به لغت سرند

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرند» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرند

پیشنهاد بهبود معانی