تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- او مشتاق بود که آهنگ جدید خود را برای عموم سر دهد.
- او تصمیم گرفت وقتی مهمانی غافلگیرکننده را دید، صدای فریاد سر دهد.
- او تصمیم گرفت برای خرید یک لپتاپ جدید، کتابهای قدیمیاش و مقداری پول را سر دهد.
- او گیتار خود را با مقداری پول سر میدهد تا یک آمپلیفایر قدیمی بگیرد.
- او از قلمموی صاف برای سر دادن روی بوم استفاده کرد.
- او سعی کرد برای ترفندی، اسکیتبُرد را از روی پیادهرو سر دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سر دادن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سر دادن