امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سعی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

sa'y
endeavour, exertion

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سعی

  1. مترادف:
    اهتمام تقلا تلاش جد جهد کوشش مجاهده مساعی
    متضاد:
    اهمال ورزیدن سستی کردن
  1. مترادف:
    کوشیدن کوشش کردن اهتمام ورزیدن

ارجاع به لغت سعی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سعی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سعی

لغات نزدیک سعی

پیشنهاد بهبود معانی