با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

سفره به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

تکه‌ای پارچه یا پلاستیک که روی زمین یا میز پهن می‌کنند و غذاها و خوراکی‌ها را روی آن قرار می‌دهند

فونتیک فارسی

sofre
اسم
dinner cloth, napery, tablecloth, spread

- او با دقت سفره را روی میز پهن کرد.

- She carefully spread the tablecloth over the table.

- علی خرده‌های نان را از روی سفره پاک کرد.

- Ali wiped the crumbs off the tablecloth.
غذای نذری

فونتیک فارسی

sofre
اسم
food or party given to religious or charitable purposes

- سفره‌ی مرتضی علی

- dinner in commemoration of Morteza Ali

- سفره‌ی حضرت ابوالفضل

- lunch in commemoration of Hazrate Abolfazl
لایه‌ی آبزا

فونتیک فارسی

sofre
اسم
زمین‌شناسی aquifer

- سفره منبع آبی قابل اتکایی را برای شهری که در نزدیکی قرار داشت، فراهم می‌کرد.

- The aquifer provided a reliable source of water for the nearby town.

- سفره‌ی زیرزمینی

- underground aquifer
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سفره

ارجاع به لغت سفره

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سفره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سفره

لغات نزدیک سفره

پیشنهاد بهبود معانی