با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

سلاله به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نسل

فونتیک فارسی

solaale
اسم
progeny, essence, offspring, quiddity

- توله‌های گربه سلاله‌ی او هستند.

- A cat's kittens are her progeny.

- سلاله‌ی پرجمعیت او همه جای کشور پراکنده شده‌اند.

- His numerous progeny are scattered all over the country.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سلاله

ارجاع به لغت سلاله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سلاله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سلاله

لغات نزدیک سلاله

پیشنهاد بهبود معانی