امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سنگ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

جسمی سفت و سخت

فونتیک فارسی

sang
اسم
stone, rock, calculus

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- دل او مانند سنگ است.

- His heart is like stone.

- پرتاب سنگ منجر به خونریزی وحشتناکی شد.

- Throwing stones led to a terrible bloodbath.

- فلز به مقدار کم در سنگ

- an accessory mineral in a rock
جواهر

فونتیک فارسی

sang
اسم
jewel

- ساعت دارای 12 سنگ

- a watch with 12 jewels

- سنگی واقعی

- a real jewel
دشواری، مانع

فونتیک فارسی

sang
اسم
obstacle, difficult, barrier

- سنگ جلوی پای کسی انداختن

- to create obstacles for someone

- سنگ‌های جلوی راهم

- obstacles on my way
جسم رسوبی در برخی از اعضای بدن

فونتیک فارسی

sang
اسم
stone, calculus

- سنگ مثانه

- bladder stone

- سنگ کلیه

- kidney stone
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سنگ

  1. مترادف:
    صفت
  1. مترادف:
    جماد حجر صخره لهنه
  1. مترادف:
    سنجه وزنه
  1. مترادف:
    جسم رسوبی(در کلیه مثانه)
  1. مترادف:
    واحد جریان آب
  1. مترادف:
    معیار محک
  1. مترادف:
    سفت سخت
  1. مترادف:
    انعطاف‌ناپذیر
  1. مترادف:
    بی‌رحم قسی

ارجاع به لغت سنگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سنگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سنگ

لغات نزدیک سنگ

پیشنهاد بهبود معانی