با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

سو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

طرف، جانب

فونتیک فارسی

soo
اسم
direction, azimuth, orientation, flank, way

- از هر سو گل و درخت دیده میشد.

- Flowers and trees could be seen all around.

- مشکلات جدی از هر سو به او روی آوردند.

- Serious problems assailed him from every direction.
روشنایی، نور

فونتیک فارسی

soo
اسم
ray, light, ability to see

- چشم کم‌سو

- poor eyesight

- سوی چشم

- sight
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سو

ارجاع به لغت سو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سو

پیشنهاد بهبود معانی