با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

سوخته به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

سوزانده

فونتیک فارسی

sookhte
صفت
burnt, burned, scalded

- بچه‌ی سوخته از آتش وحشت دارد.

- A burned child dreads the fire.

- دست سوخته‌ی او نیاز به مراقبت پزشکی داشت.

- Her burned hand required medical attention.
باطل‌شده

فونتیک فارسی

sookhte
صفت
null, useless, fouled out

- گزارش حاوی داده‌های سوخته‌ای بود که در تحلیل شرایط بلااستفاده بود.

- The report contained null data that was of no use in analyzing the situation.

- اطلاعات سوخته‌ی کتاب باعث شده بود خواندنش سخت باشد.

- The useless information in the book made it difficult to read.
رنج‌کشیده، محنت‌کشیده

فونتیک فارسی

sookhte
صفت
sufferer, scarred by suffering or love (etc.)

- چشمان مرد سوخته مملو از رنج و ناامیدی بود.

- The sufferer man's eyes were filled with pain and despair.

- اضطراب و افسردگی بر ذهن سوخته‌ی او سایه افکنده بود.

- His sufferer mind was clouded with anxiety and depression.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سوخته

ارجاع به لغت سوخته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوخته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سوخته

پیشنهاد بهبود معانی