با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    سوری به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اهل سوریه

    فونتیک فارسی

    soori
    اسم صفت
    Syrian

    - سپاهیان سوری و مصری

    - Syrian and Egyptian armies

    - پناهندگان سوری

    - Syrian refugees
    گل محمدی، گل سوری

    فونتیک فارسی

    soori
    اسم
    red rose

    - برایش یک شاخه سوری فرستاد

    - He sent her a single red rose

    - شکوفه‌های سوری

    - red rose blooms
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد سوری

    1. گل‌سرخ، گل‌محمدی
    2. منسوب به سور
    3. بزمی، بزم‌رو، سورچران، مدعو به عروسی
    4. اهل سوریه

    ارجاع به لغت سوری

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «سوری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سوری

    لغات نزدیک سوری

    پیشنهاد بهبود معانی