با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

سپاه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

قشون، لشکر، جیش

فونتیک فارسی

sepaah
اسم
army, host, legion, troops, corps

- سپاه شرق

- the army of the east

- نابودی سپاه فرعون

- the destruction of Pharaoh's host

- ماموریت سپاه محافظت از کشور در برابر تهدیدهای خارجی بود.

- The army's mission was to protect the country from foreign threats.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سپاه

ارجاع به لغت سپاه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سپاه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سپاه

پیشنهاد بهبود معانی