با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

سکسکه کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دچار سکسکه شدن

فونتیک فارسی

sekseke kardan
فعل لازم
to hiccup, to hiccough

- کودک بعد از خوردن شیر سکسکه کرد.

- The baby hiccupped after drinking milk.

- وسط ارائه‌ام سکسکه کردم.

- I hiccupped in the middle of my presentation.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سکسکه کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سکسکه کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سکسکه کردن

لغات نزدیک سکسکه کردن

پیشنهاد بهبود معانی