تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- سیر گرامی
- سیر حیوانات کاملا متفاوت بودند.
- سیر صعودی قیمتها
- سیر مردم از مناطق روستایی به شهرها
- سیر در تعطیلات
- سیر دو روزه
- من از بوی سیر بیزارم.
- دهانت بوی سیر میدهد.
- رستورانی که بوی سیر میدهد
- طعم سیر در آبگوشت
- میخواهم یک سیر شکر بخرم.
- دو سیر برنج
- چون از لذت سیر شده بود، تصمیم گرفت راهبه بشود.
- بعد از خوردن غذایی لذیذ، سیر شد.
- او از جان خود سیر شده بود.
- ناکامیهای پیدرپی مرا از زندگی سیر کرده بود.
- قرمز سیر
- رنگ سیر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سیر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سیر