با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

شمع به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

قطعه‌ی باریک از موم با فتیله

فونتیک فارسی

sham'
اسم
candle, taper

- (سعدی) ...شنیدم که پروانه با شمع گفت...

- ...i heard that the moth told the candle...

- شمع‌های کیک تولد

- candles of a birthday cake

- شمع افروختن

- to light a candle

- شمع خاموش کردن

- to snuff or put out a candle

- شمع فروش

- chandler, candle seller

- شمع فروشی

- chandlery

- فتیله‌ی شمع

- candlewick
نمونه‌جمله‌های بیشتر
اسبابی در سرسیلندر موتور خودرو

فونتیک فارسی

sham'
اسم
spark plug
یکان سنجش شدت نور

فونتیک فارسی

sham'
اسم
candela, new candle, candlepower
تیر قائم برای جلوگیری از فروریختن دیوار، پشتواره، پشتاره، پادیر

فونتیک فارسی

sham'
اسم
buttress, flying buttress, pile, support, truss, prop, strut, stay, stanchion, underpinning, shore, stilt

- شمع معدن، تیر یا پشتار نگهدارنده‌ی سقف معدن زغال‌سنگ

- pit-prop
آنچه مایه‌ی روشنایی است

فونتیک فارسی

sham'
اسم
light, candlelight

- شمع محفل

- leading light, the star of a group or assembly, cynosure
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شمع

ارجاع به لغت شمع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شمع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شمع

پیشنهاد بهبود معانی