با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

شهرت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مشهور بودن

فونتیک فارسی

shohrat
اسم
fame, renown, publicity, repute, reputation, celebrity, popularity, prestige, dignity, kudos, credit, high profile, eminence, prominence, laurel

- شهرت فردوسی جاودانه است.

- Ferdowsi's fame is ageless.

- اوج شهرت او

- the apex of his fame

- اتهام رشوه‌خواری شهرت او را لکه‌دار کرد.

- Accusations of bribery besmirched his reputation.
نام خانوادگی، لقب

فونتیک فارسی

shohrat
اسم
name, family name

- نام اولش «عباس» و شهرت او «خیامی» بود.

- His first name was "Abbas" and his family name was "Khayyami".

- او شهرتش را تغییر داد.

- He changed his family name.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شهرت

ارجاع به لغت شهرت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شهرت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شهرت

پیشنهاد بهبود معانی