تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- گربهی زخمی بر روی شکم میخزید.
- مشت زد توی شکمم.
- غذا در شکم گواریده میشود.
- سه روز است که شکمش کار نکرده است.
- قطر شکم بشکه
- شکم دادن
- پری دو شکم زاییده است.
- شکم طبیعی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شکم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شکم