با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

شیفته به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خاطرخواه، عاشق

فونتیک فارسی

shifte
اسم صفت
enamoured, infatuated, groupie, nutty, rapt, ardent, amorous, attached, attracted, ravished, lover, smitten, fond, enticed, besotted, overeager, captivated, fascinated, charmed, interested, spellbound, mesmerized, enthralled, enraptured, enthusiast, enchanted, admirer, prepossessed, overanxious, fan, having a crush (on), being crazy (about)

- زیبایی در چشمان شیفته نهفته است.

- Beauty lies in lover’s eyes.

- او در مهمانی اداری کاملاً شیفته شد.

- He became quite amorous at the office party.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شیفته

ارجاع به لغت شیفته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شیفته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شیفته

پیشنهاد بهبود معانی