با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

ضرب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

zarb
one - headed long (or chestral) drum
tempo, time, rythm, measure
beating, blow, stroke, bruise, coining, pressure, force
multiplication
آهنگ
pulse
موسیقی rhythm, tempo, time, beat
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ضرب

ارجاع به لغت ضرب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ضرب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ضرب

لغات نزدیک ضرب

پیشنهاد بهبود معانی