با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

طول کشیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

زمان زیاد گرفتن

فونتیک فارسی

tool keshidan
فعل لازم
to last, to take time, to drag (on), to take long, to linger, to continue

- شب‌ها زیاد طول نمی‌کشد تا خوابم ببرد.

- It doesn't usually take long for me to fall asleep at night.

- مهمانی زیاد طول نکشید چون همه زود رفتند.

- The party didn't last long because everyone left early.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد طول کشیدن

ارجاع به لغت طول کشیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «طول کشیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/طول کشیدن

لغات نزدیک طول کشیدن

پیشنهاد بهبود معانی